یادداشت های گاه و بیگاه



این سایت ها و سامانه های وطنی را به خاطر بسپارید. در روز مبادا به درد می خورند:

  • موتورهای جستجو
    • yooz.ir
    • parseek.ir
    • parsijoo.ir
  • جستجوی علمی، مقالات و کتابها
    • elmnet.ir
    • sid.ir
  • مسافرت
    • safar724.ir
    • alibaba.ir
  • سایت های خبری
    • isna.ir
    • basna.ir
  • پیام رسانها و شبکه های اجتماعی
    • بله bale.ai
    • ایتا eitaa.ir
  • عکس و فیلم
    • aparat.ir

اخیرا سامانه های آموزشهای الکترونیکی تحت وب و در راس آنها کلاسهای آموزشی درسهای دانشگاهی و پیش دانشگاهی رواج گسترده ای یافته است. از مزیت های عمده این آموزشها می توان محتوای مناسب، ارائه منسجم و منظم و همچنین دسترسی آسان را نام برد. آکادمی خان، کلاس درس و اخیرا coursera 1   از جمله این سامانه ها هستند. همین چند هفته پیش در جلسه مصاحبه آزمون دکتری دو نفر گواهی پایان دوره درس یادگیری ماشین را از همین سامانه در دست داشتند. این درس را یکی از اساتید باسابقه دانشگاه استنفورد ارائه می کند. مجموعه از ویدیوهای تدریس، محتوای متنی و تمرین های برنامه نویسی و تکالیف هفتگی محتوای این درس را تشکیل می دهند.  با سوال جوابهایی که مطرح شد؛ مشخص شد که این دانشجویان مفاهیم ارائه شده در این درس را به خوبی یادگرفته اند و حیطه های کاربردی این علم را کاملا می شناسند. 

 شعار همه این سامانه ها ایجاد فرصت برابر برای همه جویندگان علم و فناوری است. به این امید که - به قول یکی از بنیان گذاران این سامانه ها -  شاید استیوجابز بعدی از روستایی در آفریقای جنوبی بیاید. سوال این است که با ظهور و گسترش این سامانه ها دانشگاه های فعلی چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا وجود آنها خطری بر نظام آموزش عالی ما خواهد بود؟ گرایش دانشجویان ما به این سامانه ها آیا زمینه سلطه دیگری بر کشور را ایجاد خواهد کرد؟

اخیرا در همایشی2 که با عنوان مهارت آموزی و اشتغال برگزار شد؛ دو تن از مدیران ارشد دولتی به این موضوع پرداخته و نکاتی را بیان کردند3 که مهمترین آنها این دو نکته بود: دانشگاه های ما از اهداف اولیه خود یعنی تولید علم، تولید فناوری و تولید نیروی ماهر فاصله گرفته اند و به موسساتی تبدیل یافته اند که که تنها فارغ التحصیل بیکار تولید می کنند. نبود این دانشگاه ها بهتر از بودنشان است. زیرا با هزینه کمتر و با خرج دلارهای نفتی می توان بهترین فناوری های مطابق دانش روز را وارد و استفاده کرد. البته مدیر مزبور این سخن را به طعنه و کنایه گفت و منظورش این بود که در هر صورت باید فکری به حال نظام آموزش عالی بشود و دانشگاه از این وضعیتی که در بهترین حالت نخبگان مورد نیاز سایر کشورهای جهان را تولید می کند؛ خارج شود. یعنی پایان حیات دانشگاه ما با یا بدون این سامانه ها امری اجتناب ناپذیر است.

نکته دیگر، خطر سامانه های آموزشی آنلاین بر دانشگاه های ما است. این نکته مورد تاکید قرار گرفت که با وجود این سامانه ها و ترجمه محتوای آنها به فارسی دیگر جایگاهی برای دانشگاه های ما نخواهد ماند. زیرا مخاطب در یک سو با درسهایی مواجه خواهد شد که به بهترین وجه به وسیله غولهای علمی دنیا مانند دانشگاه های تراز اول آمریکا و اروپا ارائه می شوند و در سوی دیگر دانشگاه خود ما را خواهد دید که گرچه در هر کوچه شعبه ای دارد اما محتوای آموزشی آنها قدیمی است و بسیاری از مراکز آموزشی از ابتدایی ترین استانداردها مانند فضای آموزشی، آزمایشگاه و استاد متخصص بی بهره اند. سخنران محترم از این اتفاق با عنوان امپریالیسم آموزشی » یاد کرد و گفت که در چنین فضایی دانشگاه های ما توان رقابت و نهایتا شانس حیات نخواهند داشت.

نکته مغفول در سخنان فوق این است که اگر سامانه ای مثل coursera  تهدیدی برای دانشگاه های سنتی است؛ چرا استنفورد با افتخار چنین سامانه ای را راه انداخته و از آن پشتیبانی می کند؟ یادآوری می کنم که این سامانه منحصرا تحت مدیریت استنفورد نیست و هم اکنون بیش از 100 دانشگاه در تولید درسهای این سامانه مشارکت دارند. می توان گفت که وجود چنین سامانه هایی برای ارائه درس به شکل منسجم و یکسان برای عده  وسیعی از کاربران مفید و حتی ضروری است اما تدریس و آموزش تنها یکی از وظایف دانشگاه است. بررسی نیازهای فعلی و آینده جامعه، حل مسایل موجود و اصلاح روش ها و رویکردهای فعلی زندگی به کمک فعالیت های پژوهشی در دانشگاه ها صورت می گیرد. یعنی با وجود coursera  دانشگاه ها می توانند برای فعالیت های آموزشی از محتوای به روز و یکسان با دانشگاه های دیگر استفاده کنند و از سوی دیگر انرژی خود را صرف وظایف پژوهشی بنمایند. در این میان بدیهی است که با وجود چنین سامانه ای موسساتی که اسم دانشگاه را یدک می کشند اما امکانات و برنامه های آنها در سطح قابل قبولی نیست، جایی برای ادامه زندگی نخواهند داشت و نباید هم داشته باشند.


مراجع

1: http://kelasedars.org/ و http://khanacademy.org/  و http://coursera.org/

2: http://hamayesh.irantvto.ir/

3: http://www.irantvto.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=155&newsview=44533

http://www.irantvto.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=155&newsview=44535



یادش بخیر، هفته نامه گل آقا یک شخصیتی داشت به نام آسیب پذیر». هر چه مشکل و مانع و بلا و آسیب که در روزگار بود؛ سهم این شخصیت بود. سنگ آسمانی هم که می خواست به زمین بیفتد؛ نشانی منزل این آقا دستش بود! حالا شده حکایت من و دلخوشی هایم که یکی یکی رنگ می بازند.

آن اوایل که تازه دکتری را تمام کرده بودم؛ خیلی خوشحال بودم که به من دکتر می گفتند! اما این خوشحالی دیری نپایید؛ آنقدر دکتر قلابی و سه سوت پیدا شدند که اگر به کسی می گفتی دکتر ؛ اخم می کرد. طبیعی است من هم اخم می کردم! دوستان گفتند پس چی صدایت کنیم؟ گفتم: به اسم! خیلی هم خوب است. اصلا اگر عنوان ضروری است؛ یک پیشوند حاج» هم بگویید! خلاصه با این عنوان حاجی کلی لذت می بردیم که قضایای فرودگاه جده پیش آمد و طوری شد که اگر به کسی حاجی بگویند؛ اخم می کند! 
از بحث عنوان که بگذریم؛ به دوست بزرگوار خوش خوراکی می رسیم که خیلی اهل گردش  و گشت و گذار است. هر وقت هم که به خانه شان می رویم یک برنامه گردشی-تفریحی تدارک می بیند و حداقل یکی دو روزی خوش می گذرانیم. بلال، کباب و آش دوغ هم پای ثابت این برنامه هاست. اما مگر روزگار می گذارد؟ همین چند روز پیش این دوست ما با احساس درد در قفسه سینه به پزشک مراجعه کرد و تشخیص داده شد که رگهای قلبش گرفته ! اورژانسی بستری کردند و رگهای قلبش را ترمیم کردند و در تتمه اش گفتند: کباب ممنوع! کلا گوشت قرمز ممنوع! کلا غذایی که اندکی هم چربی دارد ممنوع! 

اینجاست که شاعر در وصف حال می گوید: اگر سنگی ز کوی دلبر آید/ تو را بر پا و ما را بر سر آید!  حالا داریم برای دو مورد دعا می کنیم: سلامتی این دوست مان و ممنوع نشدن آش دوغ!


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

الکترو برد جهانبین My Favorite books دستگاه تصفیه آب خانگی وبلاگ برهان ترک فر hadis بزرگترین و معتبر ترین پایگاده تهیه داده های جغرافیایی جزوه معماری سازمانی کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات جنگجوی ِعاشق بازی توب و راکت حرم و بارگاه امام رضا (علیه السلام)